Tuesday, January 14, 2014

نامه اي سر گشاده  به شاهين نجفي
با سلام
پيام صوتي جنابعالي در اينترنت شنيده  و ديده شد . سكوت و سكون شايد روش بهتري بود زيرا هر گونه پاسخ تلويحا به اين  معناست كه گوينده جدي گرفته شده و پيام اش  در خور نقد است . اما  پاسخ به جنابعالي از اين سنخ نيست بلكه با توجه به اسائه ادبي كه به جميع هنرمندان و روشنفكران داخلي نموده ايد  مستوجب پاسخ ايد .  اين نامه قصد نقدي علمي و دانشورانه پيام  شما ندارد زيرا در متن پيام شما نه نقدي است به هنرمند و جايگاه سياسي و اجتماعي اش و نه  بر ستم روا شده از جانب حاكميت بر هنر مندان .
اين پاسخ فوق صرفا شرحي است بر ناتواني در انتقال پيام و نيز منطوق سراسر آغشته به بلاهت .
1-    تلفيق واژگان جنسي / جنسيتي با واژگان معمول در يك پيام نه چندان بلند جز توهم تفاوت نمايي چه خلصت وهدفي در پي دارد ؟ تحريك عوام و ابجاد نفرت نتيجه بلافصل چنين گفتاري است . اما اينگونه سخن نشان از حقيقتي ديگر دارد : ناتواني  گوينده در نقد هنرمند و نقد حاكميت .
فرض كنيم دليل وجودي چنين پيامي( حضور هنرمندان  در تالار وحدت و سخناني رئيس جمهور ) را نمي دانستيم ، باز هم متن پر از توهين، نفرت وخشم  فروخورده بود . هنرمند محترم  تلاش مي كني خشم ، عصبيت و نفرت خود را در قالب دشنام هاي متعارف نريزي اما ناتوني از اينكه اين احساسات و عواطف را در زباني بري از وهن بكار بري.
بنابراين تلاش مي كني راهي ميانبر بزني تا هم مرهمي بر زخم نفرت خود باشد و هم متهم به بد زباني و دشنام گويي نشويد .
2-    تاسف آورترين قسمت اين بيانيه كوتاه آنجاست كه همه هنرمندان شناخته شده اين مرز و بوم را مورد تفقد توهين قرار مي دهي ، : «جملگي را حصير .... مي داني و مي خواني ، همگي در يوزه هستند ، همگي مجيز گوي قدرت اند و نشاني از آزادي و آزادگي درشان هويدا نيست . »
من نمي دانم كدام مرجع ، ملجاء و مقامي به شما تجويز توهين نموده است آنهم توهيني در اين وسعت كه هيچيك از بزرگان هنر بي نصيب نمانده اند ، هر چند توهين با هر وسعتي مذموم است و قابل سرزنش. 
ظاهرا در آنسوي آبها  شما با تعبيري معوج از «آزادي بيان » خود را محق مي دانيد كه اين سخنان را به هنرمندان روا داريد والبته اين وصف دور است از رواداري.
نگوييد آنسوي آبها «آزادي بيان » هست و من در گفتن هر «بياني» آزادم . پيام شما «بيان » آزاد نيست . بيان آزاد توهين ، خشم و نفرت است .
امتزاج مفاهيم و واژگان اينگونه مرا بي اختيار به ياد محمود احمدي نژاد انداخت كه در واكنش به قطعنامه هاي شوراي امنيت اظهار مي داشت : «اينقدر قطعنامه بدهيد تا قطعنامه دان تان  پاره شود .» يا بي توجه به جايگاه سياسي رئيس جمهور از بردن "ممه" توسط" لولو " سخن مي گفت . 
بين ادبيات احمدي نژاد و ادبيات بكار برده توسط جنابعالي چه فرقي است ؟ فقط مرجع ضماير متفاوت است . اگر نويسنده و گوينده دو پيام را نمي شناختيم احتمالا گويندگان را يك نفر فرض مي كرديم .
3-    نمي دانم جنابعالي كه در ممالك راقيه زندگي مي كنيد چرا اينقدر تركيبات جنسي ( بخوانيد Sexy   )  بكار مي بريد . سابقه ي استفاده از اين واژگان در بعض ترانه هاي شما شنيده شده است ، لابد اينگونه استفاده را به حساب تفاوت گذاشته ايد البته استفاده از اين ادبيات خطاب به هنرمندان «متفاوت » است و «تازه گي » دارد . اين شيوه ي سخن گويي البته نه بر قدرت استدلال مي افزايد نه  بر نفوذ كلام . فقط ممكن است  به جمعي ناراضي از حاكميت تشفي خاطري اعطا كند موقت . مي دانم استفاده از اين شيوه سخن گويي در مخاطبين غربي خريدار ندارد ، پس همچون اعقاب حاكميت مصرف اين ادبيات داخلي است عجيب است در مخاطب يابي هم با حاكميت هم مشترك شديد . به هر تقدير تلاش شما در تلفيق سكسواليته و مدرنتيه شكست خورده است .
4-    اما تالي فاسد اينگونه سخن گويي از سر خشم ونفرت ، سلب اعتبار از خارج نشينان است . البته من اطمينان دارم كه بسياري از بزرگان هجرت كرده هنوز تحليل دقيق و عميق از اوضاع سياسي و اجتماعي داخل دارند اما متاسفانه اين شيوه سخن گفتن اعتبار و حجيت آنها را نيز مخدوش  مي كند .
5-    در پايان ا همچون حضرت مولانا : 
از خداجوييم توفيق ادب                   بي ادب محروم ماند از لطف  رب
بی ادب تنها نه خود را  داشت بد              بلكه آتش در همه آفاق زد. 


Monday, September 23, 2013

تصويري اثيري

Add caption
در شهري كه زاده شدي تصويري هميشگي ، اثيري در ذهن ات بجا مي ماند . برگشت به دوران طفوليت با اين تصوير شده عجين است . مجسمه اي كه در درون ات تراشيده شده . در جواني هرگاه با عكس يا تصويري شبيه آن برخوري ، ناخودآگاه شهر ، كودكي و گذشته با تمام اجزا عيني وذهني در درون ات زنده مي شود .